افسانه پاکرو

خیلی سخت است که هدیه ای به تو داده شود و مدتی بعد آن هدیه از تو پس گرفته شود و تو فکر میکنی که چرا و این علامت سوالی پررنگ،در زندگی ات میشود.
ولی به مرور و گذشت زمان میفهمی که قرار نیست تمام هدیه ها تا ابد برایمان بمانند و شاید آنها آمده اند تا مسیر زندگی مان را تغییر دهند و تو باید آنقدر خوشبخت و خوش شانس وبرگزیده باشی که خدا چنین هدیه با ارزشی به تو داده و قطعا هر چیز باارزشی، بهایی دارد و من آن بها را، با گذر از مسیری سخت و نگاه ها و آزارهای پر از حسد پرداختم. 


گذر زمان بهترین راه حل است. آرام که میشوی می بینی تو هستی و یک دنیا خاطره و تجربه که بی آن هدیه، میسر نبود. 
خوشحالم زندگی ام در مسیری صاف نبود. 
من میکوشم انسان باشم.سطح را رها و عمق رو ببینم و درک کنم ... شاید من هم هدیه ای باشم در مسیر زندگی انسانی دیگر. 
بکوشیم همه هدیه ای باشیم در مسیر یکدیگر.